یا قمر بنی هاشم
هر چه ترسیدم از آن، آن به سرم می آید مشک سوراخ شد و کیست برم می آید؟ چشم پرخون شده را طاقت دیدن نبود خون به همراهی اشک از بصرم می آید علقمه پر شده از شیون یک بانویی کیست او ذکر لبش " وا پسرم " می آید ؟ سخت باشد بدهم صورت او را تشخیص چون کبودی رخش در نظرم می آید فاطمه آمد و دستی که ندارم خیزم اشک خجلت فقط از چشم ترم می آید هر چه ترسیدم از آن آن به سرم می آید ناله ی العطش اهل حرم می آید ..!! شاعر:وحید مصلحی
نظرات شما عزیزان:
نوشته شده در سه شنبه 21 آذر 1398
ساعت
22:21 توسط Soltan|
By Ashoora.ir & Night Skin